به کوچه ها
به کوه ها
به دشتها
نمانده هیچ لحظه ای
که جز به برف بگذرد
- ۰ نظر
- ۲۹ آذر ۰۱ ، ۱۴:۲۰
لحظه ها ساکت و بی هیاهو
خانه ها غرق در خسته بودن
چشم ها منتظر مانده در راه
بال ها نا امید از گشودن
بچه ها چشمشان سمت تصویر
توپ هم مانده حیران و غمگین
ترس از باختن توی خانه
همنفس با سکوتی است سنگین
یک نفر مثل یک شیر برگشت
از میان زمین رو به آن تیم
درنگاهش نمانده نشانی
از غم و ترس ،آورده تصمیم
شوت فریاد ایران بود
زنده این غرش جمع شیران
شوت سرکش غروری که برگشت
زنده شد ناگهان کل ایران