صدای طبل پیچید
صدای نوحه برخاست
سرود خواند زنجیر
دوباره از چپ و راست
به گریه کودکی گفت
زتشنگی اصغر
صدای ناله پیچید
به یاد اشک مادر
صدای طبل این بار
صدای غصه ها بود
دلم رفیق گل شد
که اهل کربلا بود
- ۰ نظر
- ۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۰:۴۵
صدای طبل پیچید
صدای نوحه برخاست
سرود خواند زنجیر
دوباره از چپ و راست
به گریه کودکی گفت
زتشنگی اصغر
صدای ناله پیچید
به یاد اشک مادر
صدای طبل این بار
صدای غصه ها بود
دلم رفیق گل شد
که اهل کربلا بود
چه لبخند گرمی
چه نجوای داغی
مگر کوچه ها باز آتش گرفته
که از هرم گرما
گریزان به سایه
گریزان به یک گوشه سرد و آرام هستم
چه گرمای بی انتهایی
نسیم دل انگیز
الان کجایی
از راه می آید
آهنگ بیداری
حس دل انگیزی
همرنگ بیداری
بوی سلام نور
بوی نیایش هاست
از روی گلدسته
تا آسمان برخاست
آرام می گوید
هنگام دیدار است
وقت نماز آمد
این شهر بیدار است
به تابستان گرما
به لبخندی که پشت پنجره ماند
به احساسی که می گفت
برایم شعرهای تازه می خواند
هنوزم مثل دیروز
پر از امید و شوقم
ببین این شعرها را
هنوز از بچه های اهل ذوقم